به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی پیشرفت در نشست تخصصی «الگوی جدید نگهبانی از نظام بر اساس نظام مقایسه برای مقابله با هجوم اسناد بینالمللی به هویت شیعی» که با همکاری اندیشکده حوزه علمیه در خبرگزاری حوزه برگزار شد به ذکر مبانی این نظریه پرداخت.
در ذیل به شرح گزارشی از سخنان وی می پردازیم.
یکی از مسایلی که متاسفانه در کشور ما وجود دارد غلبه تعاریف و اسناد غربی در همه شئون زندگی مردم ما است. از مسکن و غذا و امورات اجرایی و آموزشی گرفته تا ریزترین اجزای زندگی این سلطه در حال پیشرفت است و ابزار آن هم، همین ابزار مفهوم سازی ها و اسناد بین المللی است.
محصولات خطرناک تراریخته کشاورزی امروزه دارای سیب سلامت هستند
مثلا الگویی مثل سیب سلامت توسط سازمان غذا و داروی ما ایجاد می شود که الگوی تصویب خوب یا بد بودن غذای آن بر اساس همان تعاریف اسناد بین المللی است. مثلا مشاهده می کنیم که محصولات خطرناک تراریخته کشاورزی امروزه دارای سیب سلامت هستند. یعنی نوشابه را که همگان قائل بر آن هستند که از مضرترین محصولات نوشیدنی است که بشر، آن را بدعت گذاشته است، نیز دارای نشان سیب سلامت است.
انواع شکلات هایی که برای کودکان تولید می شود بر اساس یک تحقیق عمیق، سودا را افزایش می دهد و یک اثر عمیق و سوئی بربدن ایجاد می کند؛ همه این عناصر دارای نشان سیب سلامت هستند. پس از حضور گسترده و موفق روحانیون در خصوص مبارزه با روغن های تراریخته، پژوهش ها نیز ثابت کرد که این روغن ها نیز تراریخته بودند.
باید مفاهیم سیب سلامت تغییر کند
یکی از مصادیق مهمی که در خصوص اسناد بین المللی صحبت می کنیم در خصوص غذا است؛ حتما باید مفاهیم سیب سلامت تغییر کند؛ این استانداردی که سازمان غذا و دارو تحت عنوان سیب سلامت طراحی کرده است، امراض و غذاهای غیرسالم را افزایش می دهد. پس می بینیم که مساله اسناد بین المللی در حوزه غذا نیز ورود کرده است.
تعطیلی رعایت احکام الهی در مسکن
مثال دیگر آنکه اسناد بین المللی در حوزه مسکن نیز راه یافته است؛ مثلا در حوزه مسکن، هبیتات (برنامه اسکان بشر ملل متحد)، قزوین را پایلوت جهانی خود قرارداده است؛ بخش یازدهم سند توسعه پایدار به مساله مسکن می پردازد. ما در مباحثات فقهی خود بحث کرده ایم که ساخت مسکن زیرساخت تحقق ده نوع از احکام الهی است. یعنی اگر مسکن را با استانداردهای دارواسعه نسازیم ده نوع از احکام الهی تعطیل می شود و فرصت اجرا پیدا نمی کند.
مثلا اگر الگوی ساخت را در آپارتمان قراردادید، احکام مربوط به همسایه که احکام مهمی هم هستند تعطیل می شود؛ چون حریم خصوصی محدود شده است فعالیت های طبیعی خانواده ها برای خانواده های همسایه چالش ایجاد می کند و بازی کودکان به عامل آزار خانواده ها مبدل می شود.وقتی در تلویزیون مردم را به رعایت حقوق همسایه تشویق می کنیم دیگر نمی توانیم با وجود بازی بچه ها امر متناقضی را شاهد باشیم.
به دلیل محدود شدن حریم خصوصی خانواده ها در آپارتمان ها حیا به چالش کشیده شده شده است؛ یا حکم بازی کودکان که در این حریم کوچک فرزندان نمی توانند بازی کنند و اگر بازی هم نکنند تعادل شخصیتی آنها به چالش کشیده می شود.
عنصر دیگر، عنصر حیا است؛ بازهم به دلیل محدود شدن حریم خصوصی خانواده ها در آپارتمان ها حیا به چالش کشیده شده شده است؛ یا حکم بازی کودکان که در این حریم کوچک فرزندان نمی توانند بازی کنند و اگر بازی هم نکنند تعادل شخصیتی آنها به چالش کشیده می شود.
بنابراین این مثالها و مثال های دیگر وقتی برای مردم تبیین شود خودشان می توانند دریابند که قدرت اجرای این احکام را پیدا نمی کنند؛ پس وقتی در خصوص اسناد بین المللی صحبت می کنیم یکی از آنها سند توسعه پایدار است که دارای ۱۷ بخش مهم است.
سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ در کشور در حال اجرا است
با مطالعه سند پایدار توسعه می بینیم که این سند دارای ارجاع به ۴۶ سند بین المللی دیگر هم هست؛ پس پژوهشگران در حوزه علمیه باید توجه کنند که وقتی گفته می شود سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ در کشور در حال اجرا است به این معنی است که این سند به شکل تضمن ارجاع به ۴۶ سند بین المللی دیگر را نیز دارد. از جمله ارجاعی که به بیانیه مهم آدیس آبابا دارد که مرتبط به تنظیم چارچوب های توزیع توسعه یا داد و ستدهای پولی و مالی است. یعنی وقتی در حوزه تجارت بین الملل وارد می شوید چارچوب های بیانیه آدیسابابا به عنوان قانون اساسی تجارت و قوانین مالی محسوب می شود.
در این بین یک نکته روشن می شود که وقتی کلمه اسناد بین المللی را به کار می بریم از اصلی نام می بریم که در همه حوزه های زندگی دخالت می کند؛ یعنی برای همه حوزه های زندگی ارایه تعریف می کند؛ از حوزه بهداشت و واکسیناسیون و طرح های عمومی بهداشت گرفته تا مساله تراریخته و سیب سلامت و حوزه زن و خانواده و... که همه این مسایل را شامل می شود.
این جمله درست در حوزه علمیه بحث می شود که اسناد بین المللی در واقع یک هجوم همه جانبه به تعاریفی است که انبیای الهی و مکتب تشیع برای زندگی بشر ارایه کرده اند. در این حوزه به روشنی مشاهده می کنیم که در همه حوزه ها با تعاریف غلط مواجه هستیم.
بخش بعدی سخن ما این است که چرا الگوی محافظت از نظام نمی تواند یک مواجهه صحیح و قوی را در مقابله با این هجوم سامان دهی کند؛ اگر کسی می خواهد به این سوال پاسخ داد باید ماهیت الگوی محافظت از نظام را بحث کند.
الگوی نگهبانی از نظام روی یک اصل نظام را بحث کند.؛ الگوی فعالی نگهبانی از نظام روی یک تعریف بنیادین سوار است که همان احراز قطعی قوانین با شرع مقدس نظام است . یعنی اگر کسی بگوید که شورای نگهبان که حافظ اصل اسلامیت نظام است بر چه اصلی این کار را می کند، می گویند که وقتی یک قانون در مجلس تصویب می شود در این شورا بررسی می شود که آیا این قانون مخالف با شرع هست یا نیست. پس مبنای نگهبانی شورای نگهبان این مبنا را یک مبنای حقوقی قرارداده است.
در حالی که اسناد بین المللی کار خود را از ارایه تعاریف و مفاهیم جدید شروع کرده اند؛ مثلا در بخش اول سند توسعه پایدار یک تعریف جدید از فقر ارایه شده است؛ گفته می شود که فقیر کسی است که قدرت آزادی گسترده ندارد؛ یا مثلا وقتی در بخش دوم سند ۲۰۳۰ پژوهش می کنیم با تعریف امنیت غذایی مواجه می شویم. این درحالی است که در روایات ما بیان می شود که باید غذای حلال و طیب تهیه شود.
یک زمانی هدف گذاری، امنیت غذایی است که در این بین یک نوع چارچوب گذاری مد نظر است و زمانی است که مبنای ما تهیه غذای طیب است که یک چارچوب دیگر شکل می گیرد.
صله رحم امروزه به پارک ها منتقل شده است
وقتی در بخش سوم سند توسعه پایدار ورود می کنید و به مسئله سلامت می رسید، به مسئله واکسیناسیون بر می خوریم. هدف این سند درمان بهتر است نه پیشگیری از بیماری. سند ۲۰۳۰ در چند بخش اجمالا به بخش پیشگیری پرداخته است و بخش مهم آن نیز آن است که عرصه سلامت را توسعه دهد. پیشگیری در این سیستم یک شعار غیر قابل تحقق است. متاسفانه مساله درمان به یکی از تجارت های پرسود در دنیا و ایران مبدل شده است و باید گفت که مافیایی در حوزه وجود دارد و نگاه برخی از پزشکان ما نسبت به مساله پزشکی، کسب درآمد است و نه اینکه جامعه سالم تر باشد. نشانه این امر نیز آن است که با این همه توسعه فیزیکی خدمات درمانی، شاهد افزایش بیماری های مزمن است.
در بخش یازدهم این سند به ساخت مسکن در قالب مقررات ملی ساختمان بحث می کنیم که این چارچوب ها هیچ کدام روابط انسانی را تئوریزه نمی کند؛ در حالی که ما باید روابط انسانی را در قالب تکاملی دارالواسعه فهم کنیم ؛امروزه خانه های مردم نمی توانند اکرام کنند و سفره های خود را به پارک ها می برند. وقتی این روابط شکل نمی گیرد خانه ساخته می شود ولی تنها جای خواب است نه زندگی؛ صله رحم امروزه به پارک ها منتقل شده است.
وقتی شورای نگهبان بررسی های خود را در یک قالب حقوقی بررسی می کند همیشه در کشور ما تعاریف در یک مبنای غلط شکل می گیرد. وقتی که تعاریف با هم توازن ندارند همیشه برد با کسی است که کار را از تعاریف شروع می کند زیرا این تعاریف قانون را دور می زند.
مثلا در بخش پنجم سند ۲۰۳۰ با مساله برابری جنسیتی مواجه هستیم. وقتی این بخش در قوانین ملی مورد بحث قرار گرفته است مسئله برابری و تساوی جنسیتی در قالب عدالت جنسیتی مطرح شده است. یعنی با تغییر لفظ منفی به مثبت تلاش کرده اند که نظر موافق مجلس و شورای نگهبان را اخذ کنند. یعنی با تکنیک تغییر الفاظ در قانون سعی می کنند که این تعریف را نهادینه کنند. این افراد باید شناسه تخصصی و پشتیبانان نظریه را معرفی کنند و باید بگویند که پایه های این نظریه موافق با شریعت انبیای الهی و شرع مقدس اسلام را دارا است یا خیر.
هنوز نتوانسته ایم در زمینه تعاریف غلط کار جدی انجام دهیم
اینکه بیان می کنیم که الگوی فعلی محافظت ما از نظام در حال حاضر توان مقابله با این هجمه ها را ندارد از این جهت است که مواجهه ما با این امر در حوزه حقوقی سامان یافته است نه یک نگاه مفهوم محور. البته باید انصاف به خرج داد که اگر چنین مبنایی نبود تاکنون ده ها قانونی که ضدیت بین با شریعت داشتند به تصویب می رسید و با این مبنا هم توانستیم جلوی بسیاری از معضلات را بگیریم ولی هنوز نتوانسته ایم در زمینه تعاریف غلط کار جدی انجام دهیم. اگر این الگو را ارتقا ندهیم هجوم همه جانبه اسناد بین المللی در کشور ما به مقصد نهایی خود که رسیدن به سبک زندگی غربی است می رسیم.
نکته مهم این است که الگوی جدید محافظت از نظام، مقایسه تعریف ها است؛ یعنی اگر بتوانیم تعریف های حاکم بر قوانین و نظریات حاکم بر قوانین را با تعریف ها و نظریات حاکم بر فقه مورد بررسی قرار دهیم می توانیم به شناخت بهتری از این الگو برسیم.
بنده از کلمه مقایسه نام می برم زیرا در حوزه فکر دیگر نمی تواند باید و نباید کرد؛ وقتی که حوزه، حوزه قانون گذاری و نوشتن آیین نامه است می توانیم باید و نباید کنیم، ولو اینکه حاکم باشیم و حکومت ما ذی نفوذ باشد، اگر در حوزه تعاریف باید و نباید کردیم به چالش می خوریم و نبض فکری جامعه به دست دیگران می افتد، پس معتقد هستیم که اگر شورای نگهبان یا کسانی که دغدغه ارتقای الگوی نگهبانی از نظام را دارند فقط و فقط بتوانند مقایسه ای بین تعاریف اسناد بین المللی و تعاریف فقهی از جمله توصیفات را ایجاد کنند، وضوح برتری فقط بر تعاریف پوزیتیویستی بر همگان عیان می شود.
یعنی وقتی شاخصه های غذای طیب را با غذای تراریخته بحث می کنید کاملا مشخص می شود که حق با کیست. خطرناک تر از حکم تراریخته ها در احکام مرتبط به غذا حکم دیگری را نمی شناسم. یعنی اگر بتوانند غذای ملت ایران را تراریخت کنند می توانند به صورت نرم ملت ایران را به زانو در بیاورند. زیرا این عنصر از ابزارهای مهم بیوتروریسم است. وقتی به مردم می گوییم غذای طیب یا تراریخته می خواهید، قضاوت شکل می گیرد
یعنی وقتی شاخصه های غذای طیب را با غذای تراریخته بحث می کنید کاملا مشخص می شود که حق با کیست. خطرناک تر از حکم تراریخته ها در احکام مرتبط به غذا حکم دیگری را نمی شناسم. یعنی اگر بتوانند غذای ملت ایران را تراریخت کنند می توانند به صورت نرم ملت ایران را به زانو در بیاورند. زیرا این عنصر از ابزارهای مهم بیوتروریسم است. وقتی به مردم می گوییم غذای طیب یا تراریخته می خواهید، قضاوت شکل می گیرد.
خوشبختانه به همت حوزه و برخی از مراکز دانشگاهی این مقایسه صورت گرفته و مردم نیز متوجه شدند که محصولات تراریخته چه بلایی بر سر مردم می آورند؛ پس این نظام مقایسه است که باعث می شود مردم ما شکست مبنای پوزیتیویستی را ببینند.
به عنوان مثال بیان کرده ایم که نمی تواند غذا را بر اساس کدکس های آلیمنتاریوس بررسی کرد؛ این کدکس ها مبنای ارزیابی غذا در سراسر دنیا هستند و استاندارد سیب سلامت بر این مبنا شاخص غذایی را ارزیابی می کنند. درحالی که ما می گوییم غذای سالم باید تعادل در مزاج ایجاد کند نه اینکه متابولیسم را تسریع کند.اینکه غذا آیا صفرا یا سودا را بال ا می برد یا خیر یک طبقه بندی شکل می گیرد. ما در حوزه علمیه معتقدیم که اگر مزاج مفهوم باشد پنج دسته غذا داریم. یعنی غذاهایی که به نحو عمومی مزاج ها را متعادل می کنند و یا غذاهایی که مزاج ها را در یک بخش در بر می گیرند. من متعجب هستم که چرا سازمان غذا و دارو این مناظره را قبول نمی کند و ما را مجبور می کند مدل آنها را بپذیریم.
یکی از مجموعه روایات ما در خصوص تاثیر غذا در اخلاط اربعه است؛ این مساله یک تعریف جدید است. یا در ارزیابی در یک مدل بالاتر به تاثیر غذا بر قلب و رفتار انسانی ارزیابی می کنیم. مثلا امام (ع) می فرمایند که اگر فرزند شما حالت ترس دارد، «به» را خوراک دائمی او قرار دهید؛ یعنی امام(ع) غذا را با محوریت بهینه اوصاف اخلاقی و تاثیر بر قلب که مرکز اوصاف و هدایت در انسان است بحث می کنند.
در روایات بیان شده است که اگر کسی انار مصرف کند سطح وسوسه قلب کاهش پیدا می کند؛ غلیان وسوسه ها انسان را به چالش می کشد؛ وقتی وسوسه غلیان می کند مدیریت همه قوای بدن را به عهده می گیرد و بدن به غیر از برطرف کردن این غلیان به هیچ چیز دیگر فکر نمی کند. پس امام می فرمایند که اگر می خواهید این وسوسه بر شما حاکم نشود از این غذا یا میوه استفاده کنید.
این مساله یک دستگاه علمی پیچیده است؛ یعنی بیان می کند که چگونه غذا را مصرف کنید تا رفتار انسانی شما بهینه شود؛ حال باید این تعاریف را برای مردم بیان کنیم؛ در ادامه تعاریف پوزیتیویستی بر اساس و مبنای سنجه های کدکس آلیمنتاریوس«Codex alimentarius
است که مبنای آن بر متابولیسم و فرایندهای سلولی متمرکز است.
وقتی مردم تاثیر غذا را از این حیث بررسی کنند خودشان تعریف دقیق را انتخاب می کنند و به نگهبان تعریف صحیح مبدل می شوند؛ آن زمان مردم به سند بین المللی هجمه می کنند که چنین یک تعریف ناقص و تنزل یافته ای به نام امنیت غذایی را در کشور رایج می کند.
ما با هبیتات می توانیم وارد بحث شویم که چرا سند پایدار ۲۰۳۰ مسکن را در قالب آپارتمان تعریف می کند. اگر این کار را بکنید حکم شریف بازی کودکان تعطیل می شود که بازوی ساخت شخصیت است تعطیل می شود و نسل آینده دچار عدم تعادل شخصیتی می شود.این سخنان قابل تفاهم با مردم است، ولی ما بر این مبنا نگهبانی از نظام نمی کنیم و اقدام محوری ما در خصوص تعاریف پوزیتیویستی و تعاریف مترقی فقهی نیست.
لذا عرض کردیم که اگر مبنای نظام مقایسه میان تعاریف را بپردازید در آینده می توانید یک مدل پیشرفته نگهبانی از انقلاب را در گام دوم محقق کنید.
اینجا یک سوال پیش می آید و آن هم اینکه اگر بخواهیم این الگوی از حفاظت از نظام را اجرایی کنیم، ترتیبات و ساختار اجرایی آن چگونه است؟ بنده در دو جلسه مهمی که با آیت الله جنتی داشتم و از ایشان هم تشکر می کنم که علی رغم اشتغالاتشان وقت گذاشتند به ایشان عرض کردم که به نظر من شورای نگهبان باید ورود کند، ولی اگر نشد هر مجموعه دلسوز دیگری از جمله حوزه می تواند در این عرصه ورود کند.
از حیث ساختارسازی همه ارکان نظام می توانند متکفل این حوزه شوند و حتی اگر یک بخشی از یک وزارت خانه هم بخواهد می تواند مدل ارائه شده حوزه علمیه را ارائه دهد؛ یعنی به شکل بخشی نگهبانی از نظام را جلو ببرد.
تعاریف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ مثلا با تعاریف نهج البلاغه در تضاد است
اما اگر هر ساختاری متکفل این امر شد به نظر ما لااقل باید دو کار اصلی را انجام دهد که این الگو عملا کار خود را شروع کند. اول اینکه گزارش خود را در خصوص اختلاف تعاریف را تدوین کند که این بحث مهمترین بخش کار است. مثلا در حوزه سیب سلامت و فقر ....نشان دهند که تعاریف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ مثلا با تعاریف نهج البلاغه در تضاد است.
این مسئله اولین کاری است که همه نهادهایی که در این عرصه می خواهند کار کنند باید در دستور کار خود قراردهند. ما در شورای راهبردی سند الگوی اسلامی سه گزارش را با این موضوع نوشته و ارایه کردیم. این گزارش ها در دسترس است و در اختیار مسئولان قرار گرفته است.
گزارش حاوی مقایسه دو دسته تعریف است. این گزارش را لااقل با سه گروه جمعیتی باید به اشتراک گذاشت. گروه اول جمعیتی که باید این گزارش را مطالعه کنند تا این مقایسه تعاریفی انجام شود، مسئولین فعلی نظام جمهوری اسلامی هستند؛ اگر رئیس جمهور وقت بگذارند و این گزارش و تعاریف را مقایسه کنند خودشان در می یابند که چقدر در تعاریف تفاوت وجود دارد. در این گزارش ها در گام اول توصیه نمی کنیم بلکه متذکر می شویم که تعاریف سند ۲۰۳۰ تعاریف غلط است؛ در این گزارش ها در گام اول توصیه نمی کنیم، بلکه متذکر می شویم که در حال حاضر چه تعاریف تنزل یافته ای در تصمیم سازی های کشور مد نظر است.
گروه دومی که حتما باید انگیزه لازم را به آنها داد و از آن مطالعه کرد که این گزارش ها را بخوانند، جوانان امروز و مدیران آینده کشور است؛ باید این آگاهی و انگیزه را به آنها داد که اگر تعاریف غلط در ذهن یک جوان که بعدا مدیر می شود شکل بگیرد در آینده ده ها تعریف غلط را وارد سیستم می کنند.
گروه سوم که در این امر پیشنهاد کرده ایم، طلاب حوزه های علمیه و اساتید حوزه و مدیران مدارس، گزارش های راهبردی حول اسناد بین المللی را بخوانند.
طایفه حاضر در حوزه علمیه رامستقلا پیشنهاد دادیم و جلسات بررسی جداگانه را نیز در نظر گرفتیم، زیرا انتظار اولیه برای پشتیبانی از نظام اسلامی، از حوزه است؛ وقتی به حوزویان بگوییم که ده تعریف غلط در کشور وجود دارد، این ده تعریف را بررسی می کنند و عیب های این مسایل را می گیرند و در ادامه ذهن آنها درگیر این مباحث می شوند و در آینده ذهن آنها نسبت به مسایل اجتماعی، قوی تر می شود.
ساختار این الگو ساده ولی در اوج کارآمدی است؛ یک گزارشی نوشته می شودکه با سه گروه جمعیتی تصمیم ساز به اشتراک گذاشته می شود.
کار فکری خودش ضمانت مجدد نمی خواهند همین که با یک نماینده صحبت کنیم که غذا را بر اساس غذای طیب و حلال بررسی کنید نه متابولیستی این مسئله کار خود را می کند؛ غذای حلال قلب را بهینه می کند و روابط را تعادل و تکامل می بخشد. این چنین نیست که در الگوی جدید نگهبانی از نظام نیازمند تعابیر دقیق و واقعی هستیم.
عمده قضیه این است که بتوانیم تفاهم کنیم و منطق خود را به صورت طبیعی به پذیرش برسانیم که اصل این مساله این است که در نظام مقایسه که امر مترقی فقهی است می توانیم این کار را انجام دهیم.
بخش نهایی گزارش
بر اساس نظام مقایسه اگر بخواهیم از نظام مبارک اسلامی صیانت کنیم باید بگوییم که این جمهوری اسلامی زمینه ساز ظهور و امید مستضعفان جهان و امید مردم مظلوم ایران که سالها رنج و زحمت کشیدند تا این انقلاب به این نقطه برسد، اگر بخواهیم با این الگو از جمهوری اسلامی دفاع کنیم باید به دنبال یک سری کارهای اولویت دار برسیم.
پنج موضوع برای شروع کار نیاز داریم
اولین آنها مساله غذا و تغذیه است. متاسفانه تغذیه به ادله مختلف به یک سلاح علیه ملت ایران مبدل شده است. یک قلم از آنها طرفداران تراریخته ها هستند. به دنبال آن هستیم که با سازمان غذا و دارو تفاهم کنیم که سیب سلامت را بر اساس کدکس های آلیمنتاریوس مقایسه کند و این امور را حذف کند. در این زمینه نیازمند ترتیبات جدید هستیم.
از نظر بنده مساله مسکن اولویت دوم است که باید مسکن را با تعریف دار واسعه بسازیم؛ اگر این نظام را نپذیریم ده دسته از احکام اسلام از جمله بازی کودکان تعطیل می شود. زیرا کودک باید برای تربیت اش بازی کند.
اولویت سومی که در الگوی جدید نظام پیشنهاد دادیم مساله آموزش و پرورش کشور است که آیا آموزش و پرورش آینده بر اساس تعاریف فعلی دنبال شود و علم بر اساس تعریف فرانسیس بیکن یا العلم سلطان مبنای عمل قرار می گیرد؛ آیا مبنای علم همان نالج این پاور است یا العلم سلطان؟ برخی به اشتباه بیان می کنند که العلم سلطان همان نالج این پاور است که هزار و چهارصد سال پیش توسط امام علی(ع) بیان شده است، ولی اصلا به این مساله توجه نمی کنند که سلطان دارای مفهومی گسترده و عمیق و کاربردی است؛ وقتی استعمالات قرآن را می نگریم می بینیم که چه تعریف جامعه شناختی دقیقی ارایه می کند.
اگر تعاریف پوزیتیویستی در آموزش و پرورش را آموزش دهید بعدا نمی توانیم عقلانیت در روایات را به فرزندتان تفهیم کنید. وقتی نگاه پوزیتیویستی در ذهنش شکل گرفت نگاه اشراق محور فقه را با همین نگاه بررسی می کند که آیا گزاره های وحی قابلیت تجربه دارند یا خیر؟
اولویت چهارم تعاریف حوزه نفی سبیل است. آقای رئیس جمهور بحث می کند و آنها و دوستانشان طرفدار تعامل با دنیا هستند و معنایی که از تعامل ارایه داده اند به معنی دادن امتیازات پی در پی است. حال باید با مردم بحث کنیم که دائما فردوها و نطنزها را تعطیل کنیم؟ می خواهیم بگوییم که آیا تعامل به معنی دادن امتیاز و نگرفتن امتیاز است یا تعامل در حوزه بین الملل باید بر اساس توازن باشد. امروزه دیگر همه می دانند که وقتی کلمه تعامل را تکرار می کنند به این معنی است که همه امتیازات را بدهیم و هیچ امتیازی ندهیم. اگر برجام نبود نمی توانستیم تئوری های اسناد را این چنین به نقد بکشیم.
اولویت گزارش مکاسب و شغل عنصر پنجم است که با چه شاخصه هایی کسب شغل در ایران را مقایسه کنیم؟ آیا با زمان می توانیم شغل را اندازه بگیریم با شاخصه های جدید را بحث کنیم؟ در این زمینه شانزده سنجه را بیان کرده اند ولی ما سنجه های ارزیابی را بر اساس فقه المکاسب عوض کردیم از جمله اینکه محل شغل چقدر نزدیک به مکان خانه است؟ از نظر فقه اسلامی اگر محل شغل دور از خانه باشد این شغل، شغل خوبی نیست و نباید دولت و سازمان برنامه و بودجه بگوید که ما کار خوبی ایجاد کردیم..
قراردادهای کاری عسلویه به همدردی نیاز دارد زیرا کارگران آنجا تنها پنج روز می توانند به خانه های خود بروند.. حوزه علمیه قم باید از این مظلومین و قراردادهای استعماری در عسلویه دفاع کند. به چه دلیل یک شخص ۲۵ روز از خانواده اش دور می کنید. وقتی اینکار را می کنید تربیت و مسایل جنسی و عواطف را به چالش کشیده اید. چرا سازمان برنامه و بودجه می گوید این شغل ها خوب است.قطعا این شغل بد است. حتما باید تعاریف اش را عوض کند.
شغلی که ساخته می شود اگر دور از محل خانواده باشد، این شغل حتما شغل بدی است. سازمان برنامه و بودجه بیان می کند که می خواهیم سالی یک میلیون شغل ایجاد کنیم. اگر چنین مشاغلی می خواهند درست کنند که باید غصه خورد برای این شاغلین. وقتی یک نفر که ۱۲ ساعت از وقتش اش برای شغل باشد نمی تواند مشکلات زندگی را مدیریت کند و در بهترین حالت به خواب خود می رسد. این شغل ها ضد سلامت هستند و باید در آنها تعاریف مبنایی را تغییردهیم.
شغلی که ساخته می شود اگر دور از محل خانواده باشد، این شغل حتما شغل بدی است. سازمان برنامه و بودجه بیان می کند که می خواهیم سالی یک میلیون شغل ایجاد کنیم. اگر چنین مشاغلی می خواهند درست کنند که باید غصه خورد برای این شاغلین. وقتی یک نفر که ۱۲ ساعت از وقتش اش برای شغل باشد نمی تواند مشکلات زندگی را مدیریت کند و در بهترین حالت به خواب خود می رسد. این شغل ها ضد سلامت هستند و باید در آنها تعاریف مبنایی آنها را تغییردهیم.
این شغل هایی که تولید می کنند ضد سلامت هستند. در بحث گزارش شغل هم باید سنجه های جدید بازار کار ایران را بر اساس فقه مکاسب نوشت.ما مخالف هستیم که مکتب نهاد گرایی و مکاتب اقتصادی بازار کار ایران را طراح و ارزیابی کنند، بلکه باید بازار کار ایران بر اساس فقه المکاسب ارزیابی شود. به اساتید حوزه می گویم که چه زمانی قرار است فقه المکاسب بازار کار ما را درست کند. چرا فقه المکاسب ما الان در این زمینه کاری نمی تواند انجام دهد. تا حوزه، سنجه های بازار کار را بررسی نکند نباید انظار داشت وضعیت مردم بهبود پیدا کند.
الگوی نگهبانی نظام در پنج بخش مورد بحث قرار می گیرد؛ بخش اول این است که با ۱۷ به علاوه ۴۶ سند که در همه حوزه های زندگی تعریف غلط ارایه داده روبرو هستیم. بخش دوم گزارش ما این است، اگر مبنای نگهبانی حقوقی باشد نمی توانیم جلوی هجوم تعریف ها را بگیرید. لذا اگر می خواهیم جلوی این تعاریف را بگیرید باید مبنای آن را از حقوقی به نظام مقایسه تغییر دهیم.
بخش بعدی این است که ساختار اجرایی الگوی جدید نگهبانی از نظام بسیار ساده و بدون بروکراسی و کم هزینه و شامل نوشتن گزارش به اشتراک گذاشتن گزارش بین سه گروه جمعیتی و جمع آوری آنها است.
انتهای پیام
نظر شما